سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، زندگیِ دلهاست و روشنایی دیدگان از نابینایی و توانایی پیکرها ازناتوانی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مهندس روزبه فرهنگ _ Engineer Roozbeh Farhang
درباره



مهندس روزبه فرهنگ _ Engineer Roozbeh Farhang

وضعیت من در یاهـو
روزبه فرهنگ
اینجانب مهندس روزبه فرهنگ هستم مدیر و صاحب امتیاز یک شرکت کامپیوتری با سال ها فعالیت و دنیای تخصص و علاقه و تجربه در حوزه کامپیوتر تنها شماره موبایل من جهت تماس مستقیم با من 09102090535 و تنها آیدی من در سایتهای اینترنتی و شبکه های اجتماعی RoozbehFarhang ********************************* My Name is Roozbeh Farhang I am a Computer Engineer My Only Mobile Number +989102090535 & My only ID on Internet Sites and Social Networks RoozbehFarhang
پیوندها

عرض درود و احترام حضور کاربران ، دوستان ، آشنایان ، بازدیدکنندگان ، مخصوصاً تازه واردها .
* * * به دنیای خاص من خوش آمدید * * *


تصمیم گرفتم در اینترنت و سایتها و کانالها و وبلاگها و شبکه های اجتماعیم یک زندگینامه ( بیوگرافی ) کامل و مختصرو مفید از خودم بذارم . یکی از اهدافم از درجِ بیوگرافیم اینه که کاربران و دوستان من رو بهتر بشناسند تا اگر قرار شد در آینده باهم درارتباط باشیم یا در زمینه ای فعالیت کنیم یک شناخت و ذهنیتِ کلی از من داشته باشند .

بنده مُخلص و ارادتمندِ همه ی دوستان مهندس روزبه فرهنگ هستم . عزیزان و اقوام و دوستانِ درجه یکم روزبه و بعضاً روزبه شبپره صدام میزنن و در محیط کاریم مهندس فرهنگ هستم . در محیطِ منزل فوق العاده شادو شوخ , ولی در محیطِ کار فوق العاده خشک و رسمی .

بچه ی تهران و موقتاً ساکنِ ورامین .

پسری فوق العاده شادو شوخ و پرانرژی و البته ***خاص***

پسری هستم از فرزندانِ شاهِ شاهان , پادشاهِ نیکی ها , ***کوروش بزرگ***

پسرِ ارشدِ خانواده .

مهندس کامپیوتر .

خدمت سربازی رفتم (88_89) . محلِ خدمتِ سربازیم در بالاترین رکنِ نظام بود یعنی ستادِ کلِ نیروهای مُسلح . در دوران سربازی منشی-دژبانِ رئیسِ ستادِ کلِ نیروهای مُسلح ( سردارسرلشگر فیروزآبادی ) بودم . هم سربازِ نمونه ستادِ کل شدم وهم دژبانِ نمونه ی ستادِ کلِ نیروهای مُسلح .
فوق العاده خشن و مردونه . مردِ مرد .
از همونجا دعوتنامه داشتم و همونجا استخدام شدم و چندسال افسرِ ارتش و پلیسِ اطلاعات و امنیتِ کشور (پلیس سایبری) بودم . سال93 حکمم خورد مرز سیستان بلوچستان و این دلیلی شد که علارغمِ عشقوعلاقم به نظامی بودن استعفا بدم .
بعداز استعفام زیاد بیکار نموندم و بلافاصله با دکترِ داروسازی شراکت کردم و کارمند خصوصیش شدم . الان درحالِ حاضر 2ساله که کارمند و مدیر 4شعبه داروخانه شبانه روزی هستم . کارم خیلی سنگینه . موندنم در این شغل نامعلومه . شاید 50سال دیگه هم همینجا بمونمو به این کارم ادامه بدم . شایدم فردا دیگه نرم . دلیلشم بی کفایتیِ رئیسِ داروخانه هامونه . در اولین فرصت اگر پیشنهاد بهتری بهِم بشه قطعاً تغییر شغل خواهم داد .

یه پدرومادرِ گُل دارم که چون پسرِ ارشدشون هستم همه جوره برام سنگِتموم گذاشتن و هرچیزی که برای یک زندگی پراز آرامش و خوشبختی نیاز داشتمو برام فراهم کردن .

پدرم از بازاری های قدیمیِ تهرانه که مدتها در زمینه ی تولیدِ پوشاکِ مردانه از تولیدکنندگانِ اصلی و نماینده شرکت پوشاک مردانه(ماکسیم) بود و هنوزم داره به فعالیت خودش ادامه میده (البته سبُک تر از قبل) .
مادرم فرهنگیِ بازنشسته ی آموزش و پرورش هستند , با 40سال سابقه مدیریت . مادرم ( سرکار خانم قنبری ) از زمان شاه سال1355 بعنوان سپاه دانش استخدام شدند . دوره سربازیشونو گذروندند و بعد استخدام آموزش و پرورش شدند . از سال55 تا الان 95 . 40ساله که مدیر مقاطع مختلف تحصیلی در استان تهران هستند . سال85 بازنشست شدند ولی 10ساله که کنار نکشیده و هنوز بعنوان مؤسس و مدیر دارن به فعالیتشون ادامه میدن .
پدر و مادرم بزرگترین پشتوانه و حامیِ منن . البته منم محکم پشتشون ایستادم . کلاً برای همه پدرومادرهایی که دغدغشون بچه هاشون هستن ارزش و احترامِ خاصی قائلم . از پدرومادرم ممنونم که بستر رو برای پیشرفتِ روزافزون من فراهم کردند . بواقع اکثر پیشرفتامو مَدیونشونم . امیدوارم بتونم مردونه پاشون بایستمو جواب فداکاری ها و مرامهایی که برام گذاشتنو بدم .

من مجردم . یه پسر مجرد . دلیلِ مجردبودنم اینه که درآمدم ثُبات نداره . هرلحظه امکان داره کارمو ازدست بدم . بخاطرهمینم چون مَردَم و متعهدم , نمیخوام با ازدواجم دختری رو درگیرِ مشکلاتم کنم . بعیدهم میدونم دختری ریسکِ زندگی با پسری با شرایطِ کاریِ منو بپذیره . روزی ازدواج میکنم که خیالم ازبابت درآمدم راحت بشه . چون دوست دارم همسرآیندم کنارم احساس آرامش و خوشبختی کنه و همیشه باافتخار از من یاد کنه .

این مختصری از زندگینامه من بود

*روزبه* یعنی *خوشبخت*
امیدوارم همیشه وهمیشه مثلِ من شادو *روزبه* باشید .

پاینده باد ایران آریایی

 


 Roozbeh Farhang , Roozbeh_Farhang , Engineer Farhang , EngineerFarhang , Engineer Roozbeh Farhang , EngineerRoozbehFarhang , Mohandes Farhang , Mohandes Roozbeh Farhang , Mohandes_Roozbeh_Farhang , MohandesRoozbehFarhang , Mohandes_Farhang , بیوگرافی مهندس روزبه فرهنگ , زندگینامه روزبه فرهنگ , مهندس فرهنگ , Engineer_Farhang , Roozbeh_Farhang , Engineer_Roozbeh_Farhang , MohandesFarhang , RoozbehFarhang


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط روزبه فرهنگ 96/1/5:: 11:12 عصر     |     () نظر

من و یه عکس به یادموندنی 13به دری

ظهر 13 به در 95 . سیزده به در 95 . منظره پشت خونه-باغمون . مقابل نسیم و زیرِ نم نم ملایم بارون . هوا توپ 2نفره و من طبقِ معمول 1نفره


 

 


من در باغ گردو و آلبالو

در عین حال که زندگیمو خیلی دوست دارم همیشه شادم و میخندم احساس میکنم هیچ تعلقی به این دنیا ندارم و با وجدانی پاک و خاطری آسوده هرلحظه آماده رفتنم .

 

 

 

من و مادر بی نظیرم ( سرکار خانم قنبری , بازنشسته و مدیر مدرسه دخترانه غیرانتفاعی سما ، مشکینی ، عفاف و هدف ورامین )

این مادر محکم ترین تکیه گاه منه . 40ساله که مدیر مدارس و دبیرستان های استان تهران و شهر ورامین هستند . اوایل خدمتشون از نظامیان شاهنشاهی بودند ( سپاه دانش ) . 11سال پیش (سال85) بازنشسته شدند ولی هنوز دارن به فعالیتشون بعنوان مؤسس و مدیر ادامه میدن . کارشناس ادبیات هستند و تخصص اصلیشون ادبیات فارسی و علوم اجتماعیه . درکنار مدیریت علاقه زیادی به تدریس دروسی مثل ادبیات فارسی ، علوم اجتماعی ، تاریخ و جغرافی دارند و در این زمینه هم فعالن . من اکثر پیشرفتامو مدیون پدرومادرم هستم که بستر رو برای پیشرفتم فراهم کردند . ( مخصوصاً همین مادر بی نظیرم )

 

 

 

عکسِ شخصی من با پشت زمینه درخت های گردو


 

 

اوایل تابستان95 , نزدیک غروب آفتاب .
من و حسی خاص در دهه اول تیرماه...!


تیرماه برام جزء ماههای خاصه . در این ماه اتفاقات خاصی افتاده . فقط خودم میدونم . چیز بیشتری نمیتونم بگم , جز افسوس افسوس و صد افسوس!!!

Engineer Roozbeh Farhang , EngineerRoozbehFarhang , Mohandes Farhang , Mohandes Roozbeh Farhang , Mohandes_Roozbeh_Farhang  مهندس روزبه فرهنگ , روزبه فرهنگ , مهندس فرهنگ ,, MohandesRoozbehFarhang , Mohandes_Farhang , Engineer_Farhang , Roozbeh_Farhang , Engineer_Roozbeh_Farhang , MohandesFarhang , RoozbehFarhang Roozbeh Farhang , Roozbeh_Farhang , Engineer Farhang , EngineerFarhang


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط روزبه فرهنگ 96/1/5:: 10:54 عصر     |     () نظر

من و پدر و مادر عزیزم در همدان هگمتانه کلیسای گریگوری ( مسیح ) . عید نوروز

یه درب سفیدرنگ هست که سمت راست عکسه که متأسفانه بخاطر همون کات کردن چپ و راست عکس معلوم نیست . اون دربِ سفیدرنگ که سمت راست عکسه همونجاییه که مَردم میرفتن توبه کنند و...
داخل این کلیسا پراز عکسهای حضرت عیسی مسیح و حضرت مریمه . برای کسایی که تاحالا کلیسا نرفته باشند فضای خاصیه .
واقعاً خوشبحال همدانی ها با اینهمه آثار تاریخی و باقدمت و جذاب دیارشون . زنده باد همدانی ها


 

 

من و پدر و مادر و داداش کوچیکم در همدان مقبره بوعلی ( ابن سینا )

این مقبره داخلش موزَس . کمی اونطرفترش هم گیاهان دارویی که مورد تأیید ابن سینا بود و برای بیماریهای مختلف تجویز کرده بود فروخته میشه .

 

 


 

 

 

 


من و مادرم و داداش کوچیکم _ حدود 100کیلومتری زنجان غار کتله خور

اگه میبینید عکسامون کیفیتش پایین اومده دلیلش تاریک بودنِ غاره . تااونجایی که میشد سعی کردیم کیفیتش بالا بشه .
این غار یک غار خیلی طولانیه با کلی دیدنی . این غار حدود 100کیلومتری جنوب زنجان قرار داره . انقدر داخلش سرد بود که مجبور شدم کاپشنمو بپوشم . تواین غار پراز دیدنیه . یخ هایی که قندیل بستن و شکلهای متنوع و قشنگی رو خلق کردن . چیزهای عجیب زیادی داره . خوشبحال زنجانی ها با اینهمه زیبایی که توسرزمینشون دارن .
اگر به زنجان مسافرت کردید سعی کنید چندروزی اونجا باشید و حتماً به غار کتله خور تشریف ببرید و از زیباییهاش لذت ببرید . عکس و فیلمم زیاد بگیرید . فقط تمنا میکنم به اون قندیلهای یخ دست نزنیدو دستکاریشون نکنید تا همه بتونن اینهمه زیبایی اونجارو ببینن و اونهاهم لذت ببرن .
سپاس

 

 





من و خانواده در حدود 50کیلومتریِ زنجان _ گنبد سلطانیه

شاید به ظاهر کوچیک بنظر برسه ولی خیلی بزرگ و مرتفعه . اگه بخوای به طبقه آخرش برسی انقدر باید پله هارو بری بالا که پاهات ضعف میزنه و نفست میگیره . داخلش برای رفتن به طبقات بالا پله های باریکی داره . باد بطور شدیدی داخلش جریان داره!!! داخلش کاشی های زیبایی داره ولی متأسفانه بخاطر بی فرهنگی و بیشعوری بعضی احمقها و ضعف در محافظت و نگهبانی و نگهداری خیلی از کاشی های داخلش داره دزدیده میشه . خیلی دردناکه وقتی میبینی که یه احمقی اسم خودشو روی کاشی نوشته , یا سیگاراشونو اونجا خاموش کردن و پره فیلتر سیگاره , یااینکه کاشی های باقدمَت داخلش دزدیده میشه و بعضیا برای یادگاری از اونجا با خودشون میبرن . فقط افسوس داره و افسوس .
خلاصه با همه این مشکلات حتماً رفتید زنجان گنبد سلطانیه فراموش نشه .



 

 

من و خانوادم در کردستان ، سنندج ، پارک آبیدر

موقعی که رفتیم عید نوروز بود . بارون میومد . هوا خنکِ مَلَس بود . از اونجا کلِ سنندج یکجا معلوم بود . سعی کردم لِنز دوربین رو طوری تنظیم کنم که کل سنندج تواین عکس بیفته .
زنده باد همه کردهای باغیرت

 

 

 EngineerFarhang , Engineer Roozbeh Farhang , EngineerRoozbehFarhang , Mohandes Farhang , Mohandes Roozbeh Farhang , Mohandes_Roozbeh_Farhang , MohandesRoozbehFarhang , Mohandes_Farhang , Engineer_Farhang , Roozbeh_Farhang , Engineer_Roozbeh_Farhang , MohandesFarhang , RoozbehFarhang  Roozbeh Farhang , Roozbeh_Farhang مهندس روزبه فرهنگ , روزبه فرهنگ , مهندس فرهنگ ,, Engineer Farhang


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط روزبه فرهنگ 96/1/5:: 10:36 عصر     |     () نظر